معماری بهطور همزمان یک شکل هنری، یک فرآیند مشارکتی، یک دانش و بازتابی از فرهنگ است. سبک های معماری متفاوت هستند که میتواند بر اساس دورههای زمانی یا ویژگیهای جغرافیایی و فرهنگی تقسیمبندی شود. اما در تمامی انواع اصول معماری اصول بنیادی وجود دارند که مشترک هستند و بهنوعی زبان معماری را ایجاد میکنند. این اصول همان روشها و ویژگیهایی هستند که با استفاده از آنها فرمها را میسازیم، از سبکها پیروی میکنیم، خلاقیت بهخرج میدهیم و زیبایی و کاربرد را ایجاد میکنیم.
زیبایی، هماهنگی و کاربرد، همگی پیامدهای استفاده صحیح از اصول معماری هستند. این اصول و مبانی معماری به معماران کمک میکنند تا بدانند چه چیزی را در اولویت قرار دهند و حدود اقدامات را در پروژهها تعیین کنند. این مبانی همچنین ارتباط مستقیم با اصول زیباییشناسی دارند و با استفاده از آنها میتوانید ساختمانهایی زیبا با طراحی منحربهفرد بسازید.
اصول هفتگانه معماری عبارتند از:
تعادل (Balance) هنر استفاده از عناصری چون سازهها و فرمها، وزنهای بصری، رنگها، بافت و اشیا برای ایجاد حس ثبات است. همیشه بهخاطر داشته باشید که هر عنصری که از آن در معماری بنا استفاده میکنید، دارای وزن مشخصی است. برای مثال در تعادل متقارن ممکن است بخواهید از متریالهایی با رنگ متنوع اما به یک اندازه در دو طرف نمای ساختمان استفاده کنید.
برخی از انواع تعادل در معماری عبارتند از:
معماری از چهار عنصر اساسی یعنی نقطه، خط، صفحه و حجم تشکیل شده است در واقع چیزی بیش از آجر، بتن و شیشه است. هر طرح معماری سرشار از این پتانسیل است که یک اثر هنری باشد و تاثیر عمیقی بر روحیات ساکنان و بازدیدکنندگان بنا بگذارد. یکی از راهکارهای تاثیرگذاری بر روحیه این افراد، ایجاد ریتم در معماری است که توهم حرکت و احساس جنبش و نشاط را ایجاد میکند.
یوهان ولفگانگ فون گوته، شاعر و متفکر نامدار آلمانی گفته است: "من معماری را موسیقیِ یخزده (تجسمیافته/قابل دیدن) مینامم" و نکته جالب اینکه ریتم یک عنصر ذاتی، هم در موسیقی و هم در معماری است. ریتم در معماری به این صورت تعریف میشود: "حرکت بصری که با تکرار یا تغییر الگوی عناصر مشخص و ایجاد میشود". از این رو، ریتم در معماری را میتوان به صورت تکرار عناصری مانند خطوط، نقشها، فرمها یا رنگها بهشکلی سازمانیافته و با فواصل مشخص تعریف کرد.
برخی از انواع ریتم در معماری عبارتند از:
تاکید یکی از اصول طراحی معماری است که نگاه بازدیدکننده را به بخشی محوری از بنا جلب میکند. برای مثال رنگ فیروزهای کاشیها و نیز شکل خاص گنبد مساجد راهکاری است برای جلب توجه عابران. ما در معماری از عناصر مختلفی برای تاکید استفاده میکنیم که عبارتند از: اندازه، محل قرارگیری، شکل، رنگ، نورپردازی و استفاده از خطوط.
تاکید یک استراتژی است که هدف آن جلب توجه بیننده به یک عنصر خاص در طراحی است. اصل تاکید از جمله اصول بنیادی بسیاری از زمینه های طراحی، از جمله معماری، طراحی منظر، طراحی گرافیکی و طراحی مد است.
برای پیادهسازی اصل تاکید با چند راهکار آشنا میشویم:
تسلط بر تناسب و مقیاس (Prop or tion and scale) یکی از ویژگیهای معماران برجسته جهان است. این دو مفهوم همچنین از مهمترین مفاهیم در ترکیببندی هستند. قطعا در این اصل از اصول معماری با اصول هندسه و روابط ریاضی روبهرو هستیم اما در شرایطی که بتوان از آنها در زیباییشناسی بنا نیز استفاده کرد. در ادامه با این دو مفهوم آشنا میشویم.
تناسب رابطه ابعادی یک جزء با جزء دیگر یا نسبت به کل است که بر حسب یک نسبت تعریف میشود. در طبیعت، تناسبهای طبیعی بسیاری بین اجزا وجود دارد. برای مثال سر انسان حدود یک هشتم قد او است و فاصله بین بازوهای دراز شده برابر با ارتفاع بدن است. در دنیای معماری، نسبتهای "درست" یا "زیبا" آنهایی هستند که دانشمندان باستان بر اساس نسبتهای ریاضی رایج در سرتاسر طبیعت به ما معرفی کردهاند و هماهنگی بصری بین قطعات را ایجاد میکنند. استفاده از اشکال رایج مربع، دایره و مثلث نیز در همین موضوع طبقهبندی میشود.
مقیاس اندازه نسبی عناصر منفرد در مقایسه با یکدیگر و اندازهگیری مرجع است. برای مثال ما میدانیم ارتفاع درختان معمولا از قد انسان بلندتر است. احساس مقیاس، ناشی از عادت ذهنی قیاس است و در معماری نیز کاربرد دارد. در ساختمانها، ما از بدن انسان به عنوان مرجع اصلی برای قیاس استفاده میکنیم و بخشهای جداگانه یک اتاق مانند درها، پنجرهها، ارتفاع سقف و جزئیات را در برابر ابعاد بدن خود قیاس و اندازهگیری میکنیم.
وقتی فردی به معماری نگاه میکند، چه نمای بیرونی و چه داخلی ساختمان، الگوی حرکتی خاصی وجود دارد که چشمان او را جلب میکند. این الگو میتواند ریشه در ویژگیهای مختلف و حتی نوع استفاده از اصول دیگر معماری مانند ریتم داشته باشد.
یک معمار برجسته کسی است که دقیقا میداند چگونه نگاه بازدیدکنندگان را در طراحی داخلی و بیرونی ساختمان حرکت دهد و چطور روی برخی بخشها تاکید کند. ما به این اصل، اصل حرکت بصری (Visual Movement) میگوییم.
تفاوت و تشابه دو ابزار کاربردی در دست معماران بنا هستند. از سوی دیگر معمولا تفاوت در جایی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد که ویژگیهای مشابه نیز حضور دارند. منظور از کنتراست (Contrast) در میان اصول معماری همین ایجاد تفاوت یا حتی تضاد کامل است. حقیقت این است وجود شباهتها و تکرارهای زیاد در تمامی زمینههای رنگ، متریال، شکل و خطوط میتواند چشم و ذهن را خسته کند. بنابراین بد نیست از اصل کنتراست برای ایجاد جذابیت در طراحی معماری استفاده کنید.
استفاده از تضاد بین رنگهای سفید و مشکی یکی از رایجترین انواع ایجاد تضاد است. در زمینه رنگها کافی است رنگهای متضاد یا دارای تفاوت قابل توجه را بشناسید. در دنیای اشکال، کاربرد مکعب در برابر کره یا کاربرد مربع در برابر دایره، یکی از راهکارها است. کنتراست میتواند ناشی از استفاده از متریالهای گوناگون نیز باشد. برای مثال، شیشه و آجر از نظر میزان بازتاب و معمولا از نظر رنگ و درک بصری جنس، دارای کنتراست هستند.
اصل وحدت (Unity) با ترکیب بصری در معماری سروکار دارد. ترکیب به معنای رابطه بین عناصر بصری است. برای مثال، متریالهایی مانند: چوب، آجر، شیشه، سنگ و بتن که ما از آنها بهعنوان مصالح ساختمانی استفاده میکنیم، علاوهبر محافظت از ساکنان در برابر عوامل محیطی مانند باد و باران و افزایش مقاومت سازه، ابزارهایی نیز برای ایجاد ترکیببندی هستند؛ زیرا هر کدام از این مصالح دارای جلوه بصری متفاوتی هستند.
روشی که باعث میشود ما از مصالح ساختمانی و عناصر طراحی و سبک های معماری در کنار هم، بهشیوهای استفاده کنیم که نظمی کلی را ایجاد کنند، اصل وحدت نامیده میشود. وحدت که هفتمین اصل از اصول معماری است، خود دارای پنج عنصر است که با آنها آشنا میشویم: